ماه من غصه نخور پنجرمون بازه هنوز
باغچمون غرق گلای ناز و عاشقه هنوز
ماه من غصه نخور باز داره فصل سیب می شه
می دونم گاهی آدم تو وطنش غریب می شه
ماه من غصه نخور ؛ماها که تب نمی کنن
ماها که از آدما کمک طلب نمی کنن
ماه من غصه نخور شمدونیا صورتین
دلایی که بشکنن چون عاشقن قیمتین
ماه من غصه نخور سبک می شی بارون بیاد
توی عاشقی باید نترسید از کم وزیاد
ماه من غصه نخور خاطره هامون کودکن
توی این قصه دلا یه وقتایی عروسکن
ماه من غصه نخور بازی زمین خوردن داره
کار دنیا همینه ؛ اومدنو و رفتن داره
ماه من غصه نخور تاب بازی افتادن داره
زندگی شکستن و دوباره دل دادن داره
ماه من غصه نخور گلا میان عیادتت
به نتیجه می رسه آخر یه روز عبادتت
ماه من غصه نخور خیلیا تنهان مثل تو
خیلیا با زخمای عاشقی آشنان مثل تو
ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمی شه
اونی که غصه نداشته باشه ؛اسمش آدم نمی شهپدرام ع ج
schwarzreiter.ss