تمام شد همه چیز... به همان سادگی که آغاز شد به همان سادگی هم پایان یافت دیگر تو دلیل نوشتههایم نیستی... دیگر من دلیل تپش قلب تو نیستم دیگر چشمانی نیستند که دل تو را بلرزاند... و دیگر صدایی نیست که به من آرامش دهد قلبت برای اولین بار به تو دروغ گفت ما به هم نخواهیم رسید.... تو اشتباه من بودی... اشتباه شیرین و زود گذر... اگر باز هم نوشتم،بدان مخاطبش تو نیستی... مخاطبش قلب تنها و خسته خودم است من به خود میاندیشم... به دلی که قرار است تحمل کند این فاصلهها را،این تفاوتها را... تو به خود بیاندیش تنهایم بگذار... تو آرامم کردی... و به همان سرعت آرامشم را گرفتی... راه ما از هم جدا بود... از همان ابتدا و چه تــلـخ بود این حـقیـقـت... همه چیز تمام شد... دیگر دلیل نوشته هایم تو نیستی
89/12/20
8:43 عصر
8:43 عصر
تمام شد
بدست پدرام ع.ج در دسته